ضرورت بازخوانی مفهوم انسجام اجتماعی در ایران امروز
ضرورت بازخوانی مفهوم انسجام اجتماعی در ایران امروز
شنبه, 05 مهر,1404

ابراهیم شیرعلی- رئیس ایسپا

بخش نخست؛ ملاحظات مفهومی انسجام اجتماعی

 در یک برداشت کلی انسجام اجتماعی[1] شکلی از نظم اجتماعی برآمده از رفتارهای جمعی است که یک احساس تعلق اجتماعی نشات می‌گیرد. نوعی پیوستگی مثبت و ایجابی که خود را در هویت جمعی مشترک، تعلق خاطر گروهی و حرکت به سوی خیر عمومی نشان می‌دهد.

اما جزيی‌تر که نگاه کنیم؛ انسجام اجتماعی مفهومی  چندبعدی است که ابعاد و سطوح مختلف واقعیت اجتماعی را دربرمی‌گیرد. بخشی از مؤلفه‌های انسجام ریشه در متغیرهای فردی و روان‌شناختی دارند، این مؤلفه‌ها بیانگر بُعد ذهنی انسجام اجتماعی هستند که در حوزه‌ی نظام فرهنگی، ارزش‌ها، باورها و نگرش‌های افراد متجلی می‌شوند. اغلب این بعد ذهنی تحت عنوان یکپارچگی اجتماعی (social integration) و همگرایی ذهنی در جامعه قلمداد می‌شود؛ مقوله‌ای که در قالب نظام اخلاقی و جهان‌بینی مشترک نمود می‌یابد.

در مقابل، بخشی دیگر از مؤلفه‌های انسجام اجتماعی خاستگاه اجتماعی و ساختاری دارند و در نهادها و نظام‌های عینی جامعه بازتاب می‌یابند؛ مانند کارآمدی نظام بوروکراتیک، نهادهای اداری، عدالت توزیعی و فرصت‌های برابر اجتماعی. این نظم عینی را می‌توان تا حدی با مفهوم انتظام اجتماعی (social regulation)  توضیح داد. مراد از انتظام اجتماعی نظمی است که از طریق کارکرد صحیح و بهینه نهادها و سازمان‌های اجتماعی به وجود می‌آید.

 به‌طور خلاصه و در یک تقسیم‌بندی کلی، بعد یکپارچگی اجتماعی نشان می‌دهد یک فرد تا چه اندازه به جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند تعلق خاطر دارد و ارزش و هنجارهای آن را می­پذیرد. مولفه‌های این بعد شامل اجماع ارزشی یا توافق اعضای جامعه بر سر ارزش‌ها، نمادها و میراث تاریخی-فرهنگی، احساس تعلق و وفاداری و حس ما بودن و درک خود به عنوان جزیی از یک کل بزرگتر و ... است. اما انتظام اجتماعی بیانگر قدرت کنترل کنندگی فرد توسط نهادهای اجتماعی است، بنابراین در اینجا پای دولت و نهادهای رسمی به میان می‌آید و مولفه‌‌ها آن شامل اعتماد به دولت، اعتقاد به مشروعیت دولت، اعتقاد به کارآمدی دولت و حاکمیت، مشارکت سیاسی، احساس عدالت توزیعی و رویه‌ای و ... است.

پس انسجام اجتماعی نه صرفاً محصول نگرش‌ها و باورهای فردی، و نه صرفاً نتیجه عملکرد نهادهای رسمی، بلکه حاصل تعامل پویا و دوسویه میان ابعاد ذهنی و عینی جامعه است. به عبارت دیگر، انسجام اجتماعی زمانی تحقق می‌یابد که عناصر ذهنی و عینی جامعه در کنار یکدیگر و به شکلی هماهنگ و هم‌افزا عمل کنند.

 

بخش دوم؛ ضرورت بازخوانی انسجام اجتماعی در ایران پساجنگ

جامعه ایران، همانند سایر جوامع، بر پایه مجموعه‌ای از مؤلفه‌ها استوار است که موجب قوام و پایداری انسجام اجتماعی می‌شوند. در عین حال، عواملی نیز وجود دارند که می‌توانند این انسجام را تضعیف کرده و کارکردهای آن را با چالش مواجه سازند.

جامعه ایران در سده گذشته فراز و فرودهای متعددی را تجربه کرده است؛ رخدادهایی که گاه موجب تقویت انسجام اجتماعی شده و گاه به تضعیف و افول آن انجامیده‌اند. تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در دوره‌های مختلف، از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی و از جنگ تحمیلی تا اصلاحات و تحولات دهه‌های اخیر، هر یک به نحوی بر سرمایه اجتماعی، اعتماد عمومی و انسجام اجتماعی ایرانیان اثر گذاشته‌اند.

اما به خصوص در یک‌دهه اخیر، نشانه‌های آشکاری از بروز مسائل اجتماعی و نارضایتی‌هایی در عرصه عمومی مشاهده می‌شود؛ با این حال، تجربه‌های ملی اخیر نشان داده است که جامعه ایران، علی‌رغم مشکلات مزمن و ساختاری همچون ناکارآمدی نهادی یا مسائل اقتصادی همچنان ظرفیت بالایی برای بروز انسجام اجتماعی در موقعیت‌های بحرانی دارد. واکنش‌های جمعی و همدلانه مردم در رخداد «جنگ دوازده ‌روزه»، نشان‌دهنده تداوم منابع انسجام اجتماعی در لایه‌های عمیق فرهنگی و تاریخی جامعه ایرانی است. این امر بیانگر آن است که انسجام اجتماعی به‌طور کامل دچار فرسایش نشده است.

رفتارها و واکنش‌های مردم در ایام جنگ ۱۲ روزه و تجاوز رژیم به کشور عزیزمان مصداق بارز احساس تعلق و عرق ملی به عنوان یکی از مولفه‌های اصلی انسجام اجتماعی بود. در جریان جنگ ۱۲ روزه اسرائیل همواره تلاش می‌کرد جامعه ایران را از حکومت جدا کند و اصرار داشتند القاء کنند که حساب مردم از حکومت ایران جداست. اما مشاهده شد سناریوی اسرائیل برای جدا کردن جامعه از حاکمیت ایران با شکست مواجه شد. در این رویداد «همگرایی» اتفاق افتاد و دیدیم که روحیه ناسیونالیستی و علقه ملی و میهنی ایرانی‌ها عاملی مهم در خنثی شدن تلاش‌های طرف مقابل برای ایجاد تفرقه بود.

به نظر می‌رسد همگرایی‌ و انسجام و آن خیزش ملی که رخ داد و آن چیزی که باعث شد جامعه در برابر دشمن مقاوت کند و موضعی یکپارچه اتخاذ کند بیشتر مبنای اجتماعی داشت تا سیاسی؛ یعنی نقش نهادها و ساختارهای رسمی در این میان کمرنگ‌تر بود. اینجا اگر به تقسیم‌بندی اول در بخش ملاحظات مفهومی برگردیم باید خاطر نشان کرد، همگرایی افقی یا همگرایی مردم با مردم (یکپارچگی اجتماعی) بود اتفاق افتاد نه همگرایی و انسجام یا همگرایی عمودی (انتظام اجتماعی) و اتفاقا رفتار و واکنش مردم در جنگ اخیر و همگرایی که حول مفهوم ایران و دفاع از آن شکل‌گرفت، اصلا غیرمنتظره نبود. همواره یافته‌ها و نتایج پیمایش‌ها و نظرسنجی ملی هم قبل از جنگ و بعد از جنگ نشان می‌دهد که احساسات وطن پرستی و ناسیونالیستی در میان مردم بالاست. مردم به میهن و کشور خود علاقه‌مندند و به ایرانی بودن خود افتخار می‌کنند (بیش از ۸۵ درصد). همچنین میزان هویت ملی میان مردم جامعه بالاست. نتایج نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد مردم ذهنیت و نگاه به شدت منفی نسبت به رژیم صهیونیستی دارند و شاید تمایل نسبی به مذاکره داشته باشند، اما امریکا و کشورهای غربی را مورد اعتماد نمی‌دانند.

نکته‌ای وجود دارد و آن این است جامعه ایرانی همگرایی و واگرایی را با هم دارد. ما علیرغم برخورداری نسبی از یکپارچگی اجتماعی که در جنگ ۱۲ روزه با محوریت عرق ملی- میهنی و دفاع از کشور خود را نشان داد، در برخی از مولفه‌های دیگر دچار واگرایی نیز هستیم. تا زمانی که این خیزش و حرکت‌های ملی نظیر جنگ ۱۲ روزه با نهادسازی همراه نباشد، خیلی نمی‌توانیم به انسجام اجتماعی پایدار در این شرایط فکر کنیم.

به نظر می‌رسد دو عامل مهم وجود دارد که این نهادسازی را تحت تاثیر قرار داده و باید برای آن اورژانسی و فوری فکر کرد؛ چرا که مستقیما همگرایی و انسجام اجتماعی جامعه ایرانی را نشانه گرفته است: اول وضعیت نه چندان خوب اقتصادی و معیشتی و بیماری مزمن تورم و کاهش ارزش پول ملی و دوم مسئله امید و ترسیم افق و آینده از جامعه ایرانی. ناکارآمدی دولت و حاکمیت در بهبود وضعیت اقتصادی و ایجاد ثبات اقتصادی در زندگی روزمره و حوزه عمومی و عدم خلق مفهوم و معنای جدید در موقعیت پساجنگ و نداشتن مسیر روشن از آینده می‌تواند تهدیدی جدی برای آینده انسجام و جامعه باشد.

 

بخش سوم: جمع‌بندی

 انسجام اجتماعی سازه‌ای پیچیده، چندبعدی همراه با مولفه‌ها و شاخص‌های متعدد است و صحبت از وضعیت انسجام اجتماعی در ایران نیازمند شناخت این پیچیدگی و دشواری‌ها است. لازم است هر کدام از این سویه‌ها و ابعاد انسجام اجتماعی به صورت مجزا و مستقل بر اساس شواهد و آمارهای تجربی توصیف و تحلیل شوند. دادن حکم کلی در مورد انسجام اجتماعی جامعه ایرانی مردود است و به معنای درنظر نگرفتن پیچیدگی‌ها است. جامعه ایرانی همگرایی و واگرایی را با هم دارد و باید بدان توجه کرد. ما در بعد یکپارچگی اجتماعی که شامل ابعاد ذهنی، ارزشی و ملی میهنی یا پیوستگی مردم با مردم (افقی) است به هم‌پیوستگی بیشتری نسبت به بعد نهادی انسجام اجتماعی یعنی انتظام اجتماعی یا پیوستگی بین دولت و جامعه (عمودی) را مشاهده می‌کنیم.

 اهمیت توجه به انسجام اجتماعی پس از جنگ ۱۲ روزه تحمیلی بیش از پیش آشکار شد. تجربه جنگ نشان داد ما علاوه بر توان دفاعی و نظامی به انسجام اجتماعی و افکار عمومی هم نیاز داریم و نیاز داریم بازخوانی از این مفهوم در شرایط فعلی داشه باشیم. این جنگ نشان داد جامعه منسجم و به هم‌پیوسته در کنار توان حمله و توان دفاعی اهمیت دارد و آن عامل مهم و کلیدی در مدیریت جنگ اخیر بود. این جنگ به خوبی نشان داد انسجام اجتماعی و به هم پیوستگی چطور می‌تواند حتی خلاهای دفاعی، اقتصادی و سیاسی را پر کند و کشور را دست پر از معرکه و جنگ خارج کند.


[1] Social Cohesion

 

درباره ایسپا
مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) وابسته به جهاد دانشگاهی در راستای توسعه علمی و تحقیقاتی کشور و با قصد رفع نیاز سازمانها و نهادهای تصمیم گیر ، ضرورت توجه به افکار عمومی و لزوم بهره گیری از مشارکت و دیدگاههای شهروندان در بهبود و توسعه امور کشور در عرصه های مختلف، از سال 1380 فعالیت خود را آغاز کرده است.
برخی کارفرمایان
Alternate Text
Alternate Text
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright ©2025 ispa.ir All rights reserved. Powered & Designed by WebTakin.ir